اسم
فعل
حرف ربط/صفت
گرامر
100
به بچه ی بچه یا فرزند فرزند می گوییم

نوه

100

شیر آشپزخانه ..................... باید آن را تعمیر کنم

چک چک می کند

100

همسایه ی طبقه ی بالا خیلی قیل و قال می کنند، ................. ما می خواهیم آپارتمانمان را عوض کنیم


 

به هَمین دلیل- برای همین
100

پلیس از من (خواست/ می خواست) که کارتم را به او بدهم 

  He asked me to give him my cardخواست

It is an immediate act and sudden decision 

200

صدای ............... بابک نمی گذارد من بخوابم 

خرخر

200

من باید کامپیوترم را ............ چون خیلی کُند کار می کند

بروزرسانی کنم
200

این پسربچه خیلی مهربان و ............ است

دست و دلباز- سخاوتمند

200

وقتی بچه بودم همیشه خواستم/ می خواستم به اروپا بروم

می خواستم 

It is like the passive act of wanting. Something that I always wanted/wishing to do 

300

وقتی خیلی استرس داری، یک ...... عمیق خیلی مُفید است

نفس

300

مادر بزرگ با عصبانیت به بچه گفت که اتاق را ...........

جمع کنند

300

امروزه مردم بیشتر به صورت .............. با هم در ارتباط هستند 

مجازی

300

وقتی به دانشگاه رفتم (توانستم/ می توانستم) یک بورس خوب بگیرم


The act of managing to do something at some particular point of time in the past


توانستم: simple past
400
زندگی در ایران برای من آسان بود چون (می توانستم/توانستم) فارسی صحبت کنم

می توانستم

I could speak" .It shows a general state of capability 

500

وقتی صورت ناراحت او را دیدم (دانستم- می دانستم) که مصاحبه ی کاری او خوب نبود

دانستم:realized

600

در جلسه با حکومت ایران، کشورهای دیگر (دانستند- می دانستند) که ایران دروغ می گوید

they knew: می دانستند

M
e
n
u