نامزدی
engagement
آرایش
make up
ارزش داشتن
to be worth it, to have value
به مدرسه خواهم رفت
به مدرسه نخواهم رفت
نوشیدنی
drink
ازدواج
marriage
رسمی
official
به نظر رسیدن
to seem, to appear, to look
آنها را پیدا خواهید کرد
آنها را پیدا نخواهید کرد
راضی
satisfied, convinced
خواستگار
suitor
سنتی
traditional
سعی کردن
to try, to make an effort
من غذا می خواهم
من غذا نمی خواهم
مختلف
different
عقد
marriage vow
فیلمبردار
cameraman
معلوم بودن
known, to be determined
آنها می خواهند به سینما بروند
آنها نمی خواهند به سینما بروند
مخالف بودن
to oppose
جشن عروسی
wedding celebration
عکاس
photographer
میل کردن
to eat (formal)
او به مدرسه برخواهد گشت
او به مدرسه برنخواهد گشت
متوجه شدن
to realize, to notice, to find out, to understand, to learn about something