Sandwich verbs
من احتیاج به کمک شما ندارم
احتیاج ندارم
She only loves herself
او فقط خودش را دوست دارد
برنده
winner
راننده
رانندگی
جشنواره
film festival
او به دنبال یک آپارتمان دو خوابه می گردد
دنبال می گردد
Sara herself came to school
سارا خودش به مدرسه آمد
به عنوان َ
as
فروشنده
فروشندگی
کارگردان
film director
داشتم با مادرم غذا می پختم
I was cooking with my mom.
I saw you myself
من خودم تو را دیدم
نقاشی
to draw, to paint
خواننده
خوانندگی
مستند
documentary
دیشب داشت دنبال کتابش می گشت
داشت می گشت
you (singular) yourself bought the book
تو خودت کتاب را خریدی
معمولی
ordinary, common
هنرپیشه
هنرپیشگی
خنده دار
funny
الان داریم در آن محله با خاله ام زندگی می کنیم
داریم زندگی می کنیم
We go shopping on foot
We walk to ...
خودمان پیاده به خرید می رویم
نقش
role
آلوده
آلودگی
غمگین
sad; drama